Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جماران»
2024-04-30@17:51:15 GMT

کسی که برای عدالت حدی قائل نبود

تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۳۹۱۱۸

کسی که برای عدالت حدی قائل نبود

پایگاه خبری جماران؛ اکنون که به سالروز شهادت امیرالمومنین حضرت علی علیه‌السلام نزدیک می‌شویم و در حالی‌که قرن‌ها است این انسان بی‌مانند رخ در نقاب خاک کشیده، اما همچنان‌ در میان متفکران‌ عالم و جهان اسلام خاصه در بین شیعیان، به‌عنوان یک شخصیت متعالی و رهبر ایده‌آل محبوبیت و مقبولیت‌ استثنایی خود را دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نا گفته پیدا است که هیچ رهبر و هیچ حاکمی صرف استعمال عدالت و تظاهر به زهد و انسانیت، عادل تلقی نمی‌شود اما در روزگاری و در ۱۴۰۰ سال پیش که  جهل و استضعاف لباس اجتماع شده بود دغل‌بازان و چپاولگران‌ حاکم با تظاهر به عدالت، نماد عدالت قلمداد می‌شدند.

روشن است که این قماش از مکاران، عموما دل خوشی از دین و دیانت و عدالت علوی نداشتند و اساسا با آن سر ناسازگاری داشتند.

اگرچه نگارنده براین باور است که عدالت با شهادت علی زیر خروارها‌ خاک دفن شد و تنها  با ظهور یازدهمین فرزندش احیا خواهد شد اما علی ما را به بازخوانی انتقادی سیره حاکمان در طول تاریخ و در هر دوره‌ای فرا می‌خواند و ما را به آسیب‌های عدالت احیا نشده تذکار می‌دهد.

با این همه جست‌و‌جوی بن‌مایه تفکر امام علی در مواجهه با بی‌عدالتی و مکاران مردم فریب و دین فروشان می‌تواند و باید برای یک ارزیاب حقیقت‌جوی منتقد و مطالبه‌گر همچنان به عنوان پروژه‌ای نا تمام تلقی شود. 

طبایع بت‌ پرستی‌ که در طول تاریخ از حاکمان‌ بت می‌ساختند و شخصیت‌ پرستی را رواج می‌دادند به جهت تعلقات‌ خویش کمتر عدالت پیشگان را به رسمیت می‌شناختند و معمولا با مخالفان فکری خود در تضاد بوده و در صف دشمنان عدالت و حقیقت زیسته‌اند

علاوه بر این‌ امیرالمؤمنین  در زمانی می‌زیست که سه گروه در برابرش ایستادند و بر او شمشیر کشیدند. 

 

نخست قاسطین که معاویه و‌ پیروانش بودند. 

قاسط یعنی ستمگر یعنی ضد عدل..!

برخلاف علی که بسیار سخت‌گیر بود و اهل ریخت و پاش نبود و عرصه را بر مفت‌خوران و زیاده‌خواهان تنگ کرده بود، معاویه پول خرج می‌کرد و عده‌ای  را گرد خود جمع کرده بود.

بودند بسیاری که سراغ علی می‌رفتند چون علی حاضر نمی‌شد از عدلش قدمی دور شود، نومیدانه از او دست می‌کشیدند و سر از خانه معاویه در می‌آوردند و معاویه کامروایشان می‌کرد.

معاویه شکم‌ها را به حرام سیر می‌کرد و از آنها می‌خواست برایش خلق را بدرند و غارت کنند و آنها هر آنچه می‌گفت برایش انجام می‌دادند. 

قاسطین رویه‌ای کاملا متضاد با عدالت علی داشتند.

برخلاف علی که می‌خواست همه سیر شوند و هیچ‌کس گرسنه و فقیر نماند. 

معاویه به سیری گرسنگان و رنج فقیران اهمیتی نمی‌داد و تنها به‌دنبال جذب هواداران سینه‌چاک خود و خلوت کردن اطراف علی بود. 

دوم ناکثین بودند؛ کسانی‌که عادت کرده بودند بیش از دیگران سهمیه داشته باشند و علی سهمیه اضافه آنها را قطع کرده‌ بود؛ زن پیامبر باشد یا صحابی خاص، جبهه رفته باشد یا نرفته باشد..!

از نظر علی همه برابر بودند. ناکثین این برابری را برنتافتند و خواهان آن بودند که علی برای آنها تبعیض قائل شود. 

سومین گروه مارقین بودند؛ خشکه مقدس‌هایی که اسباب دست معاویه شدند.

مارقین قرآن به صوت خوش می‌خواندند و از کثرت سجده داغ بر پیشانی داشتند. 

مارقین آنچنان احساس می‌کردند مسلمانند که غیر از خود را کافر می‌دانستند. 

مارقین اهل مسجد و روزه‌داری بودند. 

معاویه به‌واسطه همین خشک مغز‌های‌ ابله و خشکه مقدس‌های نادان کامروا‌ شد  و علی را از سر راه خود برداشت. 

معاویه خود جرات حذف علی را نداشت و نمی‌توانست علی را به شهادت برساند.

معاویه را بی‌نمازها کامروا و خوشحال نکردند، پیشانی‌های پینه‌دار کامروایش کردند.

معاویه را مسجدی‌ها و قرآن‌خوان‌هایی کامروا کردند و علی را کسانی شهید کردند که از شب تا صبح نافله می‌خواندند.

نکته دیگر تببین و توضیح درست مفهوم عدالت و القای‌ آن در ذهن مخاطب است که در رفتار امیرالمؤمنین و نگاه او نسبت به توده اجتماع تجلی می‌کند.

در واقع چون "توده‌های اجتماع" و مردم و حتی فراتر از آن، "انسانیت"، اندیشه محوری و دغدغه بنیادی اندیشه امیرالمؤمنین است. او انسان را در جمع می‌بیند از این رو هم دغدغه اجرای عدالت و هم دغدغه تفهیم عدالت و هم دغدغه تغییر جامعه به سمت عدالت را دارد. جامعه حق پذیر و نه حق گریز..!

به‌همین‌خاطر هیچ حدی برای عدالت قائل نیست زیرا عدالت خودش حد است و عدالتی که حد دارد اساسا عدالت نیست.

 عدالتی که حد دارد، یعنی عدالتی که حق ندارد تا جایی جلو بیاید که من و تو و گروه و... را مانند بقیه مردم بداند. 

 علی چون برای عدالت حدی قائل نبود حکومتش و جانش را فدای عدالت کرد.

چون برای عدالت حدی قائل نبود به قاضی اعتراض کرد؛ چرا او را محترمانه‌تر از طرف مقابل صدا زده است؟

چون برای عدالت حدی قائل نبود، هم به محکمه رفت، هم به قاضی اخطار داد که بین او و دیگری فرق نگذارد.

او حتی یک‌درهم از بیت المال، اضافه بر حق، به برادر عیال‌وارش نداد، برای این‌که برای عدالت حدی قائل نبود.

 کسی که سهمش از انبوه ثروتی که وارد بیت المال می‌شد کفشی پاره و صد وصله و نان جوی خشک و لباسی کهنه بود، برای عدالت حدی قائل نبود.

برخلاف علی اما این معاویه بود که برای عدالت حد و مرز تعیین می‌‌کرد.

منبع: جماران

کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی امام علی امام علی ع انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی برای عدالت حد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۳۹۱۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مهم‌ترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری گرکانی: تحقق عدالت، آرمانی است که سابقه‌ای به قدمت عمر بشر دارد و از سپیده‬ ‏دم آفرینش، بشر این عنصر حیاتی را به عنوان یک گرایش باطنی شناخته، به آن روی آورده، درصدد دستیابی به آن تلاش کرده و آن را مبنای قوانین و قضاوت قرار داده است. به واقع که هیچ چیز به اندازه پایمال شدن حق ضعیف و مظلوم برای فطرت بشر زجرآور و نفرت‬ ‏انگیز نیست و هیچ چیز به اندازه بی عدالتی، کینه و دشمنی را در قلب‌ها پدید نمی‌آورد. وقتی به تاریخ می‌نگریم، علت بسیاری از دگرگونی ها، فقدان عدالت اجتماعی در جامعه بوده است و به همین رو تمام مصلحان بشری و انسان‌های آزاده تاریخ با اندیشه و شعار عدالت، حرکت‌های اصلاحی خود را آغاز نموده و یکی از اهداف اصلی انقلاب و تحرکات اجتماعی خود را رفع تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی قرار داده اند. انسان‌هایی که مخاطب این حکیمان و مصلحان واقع شده اند، در واقع تشنگان عدالت بودند که سراپاگوش به فرمان و چشم به راه تحقق این بالاترین فضیلت انسانی و گمشده فطرت خود بوده اند.

فراتر از این، عدالت آرمانی دینی و الهی است که تمام پیامبران برای تحقق آن رسالت یافته و بسیاری نیز در راه عدالت جان خود را فدا کرده‌اند. از منظر دین اسلام، قوام حقیقت حیات انسانی به اصل عدالت است و دادگری همانند اصل توحید ریشه در نظام تکوین دارد. بر این اساس پیامبر اکرم (ع) فرمودند: «بِالْعدْلِ قامتِ السّماواتُ و الارْض» یعنی آسمان‌ها و زمین، با عدالت، پا برجا می‌مانند. بنابراین نادیده انگاشتن قسط و عدل، نه تنها با طبیعت بشر مخالفت و مغایرت دارد، بلکه مخالفت با نظام طبیعت است و در مقابل، اهتمام به آن هماهنگی با نظام هستی است.

اندیشه در حقیقت و ماهیت عدل و عدالت ما را به این نکته واقف می‌سازد که عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل، هر کسی به حق خویش می‌رسد، تعدّی و تجاوز از جامعه رخت بر می‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم می‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نکوهش می‌کنند و عدالت را می‌ستایند. این نکته مورد تأیید و توجه پیشوایان دین نیز قرار گرفته است. امام صادق (ع) درباره این حقیقت که بی‌عدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است فرموده است: «از خداوند پروا کنید و به عدالت رفتار کنید، چرا که شما به قومی که عدالت نکند خرده می‌گیرید». به همین سبب است که از آغاز زندگی بشر، همواره ظلم و بی عدالتی روح بشر را آزرده و او را تشنه جهانی عاری از هر تبعیض و تعدی ساخته است. در طول تاریخ، همه افراد و اقشار و جوامع اعم از کوچک و بزرگ، مؤمن و کافر، مرد و زن، حتی ستمکار و ستمدیده، دانا و نادان خواهان اجرای عدالت، این صفت انسانی بوده و از نقض آن متنفر بوده و می‌باشند.

بر این اساس با اندک تأملی در کلمات و بیانات امیرالمومنین (ع) به روشنی این نکته به دست می‌آید که مساله «عدالت و حکومت»، جایگاه خاص و اهمیت ویژه‌ای نزد آن امام بزرگوار داشته است. این دو مقوله به حدی مهم است که اگر تمام تلاش‌ها و مجاهدات علی (ع) را در راه تحقق آن بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم. در همین رابطه و با محوریت نشان دادن ارزش و اهمیت عدالت در حکمرانی بر پایه اندیشه علوی (ع) با حجت‌الاسلام و المسلمین نجف لک‌زایی استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت‌وگو کردیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید؛

* عدالت در اندیشه امیرالمومنین (ع) یک فضیلتی است که اگر حکومت آن را داشته باشد برایش یک امتیاز و ارزش محسوب می‌شود یا اصلاً اساس و ارزش حکومت به برقراری عدالت است و حکومتی که در راه عدالت گام ننهد فاقد ارزش ذاتی است؟

در نهج‌البلاغه و سیره عملی امیرالمومنین (ع) به عدالت توجه بسیار زیادی شده به گونه‌ای که جرج جرداق مسیحی اسم کتابش را این گذاشته که امام علی (ع) صدای عدالت انسانی است. همچنین گفته شده «قتل فی محراب عبادته لشده عدله» یعنی ایشان به خاطر شدت عملش نسبت به عدالت به شهادت رسید لذا در جای جای نهج‌البلاغه می‌توانیم فرمایشات حضرت درباره عدالت را ببینیم ولی من به یک موردش اشاره می‌کنم و آن نامه ۳۱ نهج‌البلاغه است. امام علی (ع) نامه ۳۱ را برای امام حسن مجتبی (ع) نوشتند و چون این نامه از منظر یک پدر برای تمام فرزندان معنوی آن حضرت نوشته شده است با این تعبیر شروع می‌شود که «من الوالد الی المولود» یعنی نامه پدری به فرزند. اگر ما خودمان را فرزند معنوی آن حضرت می‌دانیم مخاطب این نامه هستیم.

*نامه ۳۱ نهج‌البلاغه عدالت را چگونه معرفی می‌کند؟

آنجا حضرت یکسری سیاست‌های کلان و راهبردهای کلان را ابلاغ فرمودند از جمله اینکه می‌فرمایند فرزندم تو خودت را در ارتباط با دیگران میزان قرار بده، هرچه برای خودت می‌پسندی برای دیگران هم بپسند. بعد یکسری مصادیق را ذکر کردند مثلاً فرمودند اگر دوست نداری به تو ظلم شود به دیگران هم ظلم نکن، اگر دوست داری به تو احسان شود به دیگران احسان کن و همینطور موارد دیگری را برشمردند. به همین خاطر عدالت در اندیشه امام علی (ع) یک میزان کلیدی و اساسی و مهم است که مبنای تنظیم روابط ما با دیگران، روابط ما با خودمان، روابط ما با محیط زیست و روابطمان با خدای متعال است.

خدای متعال در ارتباط با ما به عدالت عمل می‌کند، ما هم در ارتباط با خودمان و دیگران و خدا و طبیعت باید به عدالت رفتار کنیم. در حدیث نبوی می‌خوانیم که با عدالت است که آسمان‌ها و زمین بر پا شده است. در قرآن کریم خداوند به پیامبر (ص) دستور می‌دهد «قل امر ربی بالقسط» یعنی بگو پروردگار من مرا فرمان داده به قسط عمل کنم. باز در سوره حدید می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» یعنی ما پیامبران را به سوی مردم فرستادیم تا آنها مردم را تربیت کنند، تزکیه کنند و مردم بر پادارنده قسط شوند. از این جهت امیرالمومنین (ع) به عنوان تربیت شده رسول اکرم (ص) کسی است که همان مسیر را دنبال می‌کند و همچون رسول مکرم اسلام بر پا دارنده عدل و قسط است. لذا اگر ما عدالت را در ردیف فضائل هم ذکر کنیم بالاترین فضائل است و اگر به عنوان رکن در نظر بگیریم می‌بینیم عدل در اندیشه و مذهب امامیه جز اصول مذهب و جز ارکان تلقی شده است بنابراین از هر منظری نگاه کنیم، چه از منظر فقهی، چه از منظر اخلاقی، چه از منظر اعتقادی، چه از منظر فلسفی و … می‌بینیم عدالت عنصر کلیدی است و باید مورد توجه رهبران و کارگزاران حکومتی و آحاد مردم قرار بگیرد.

*همه مردم به ارزش و اهمیت مساله عدالت اقرار دارند ولی می‌بینیم جوامع بشری و حکومت‌ها در محقق کردن عدالت با مشکلاتی روبرو هستند. به نظر شما مهمترین موانعی که نمی‌گذارد مساله عدالت در یک جامعه محقق شود با توجه به منویات حضرت امیر (ع)، چیست؟

امیرالمومنین (ع) مهمترین مانع اجرای عدالت را در همین نامه ۳۱ دنیاطلبی و دنیاگرایی می‌داند. حضرت می‌فرماید آنچه باعث شده انسان‌ها از صراط مستقیم عدالت منحرف شوند و به ظلم دست بزنند این است که فکر می‌کنند برای دنیا آفریده شدند در حالی که آن حضرت می‌فرمایند فرزندم بدان که تو برای آخرت آفریده شدی. دنیا قرار است مقدمه‌ای باشد و مزرعه‌ای باشد که ما از زندگی کوتاهی که در دنیا داریم برای آخرت خودمان زاد و توشه برداریم و اگر هر کسی اندکی تأملی در زندگی خودش و زندگی امروز در دنیا بکند، اهمیت این فرمایش امیرالمومنین (ع) را متوجه می‌شود که واقعاً هر جا ظلم و بی‌عدالتی صورت می‌گیرد ناشی از این است که آن افراد خیال می‌کنند برای دنیا آمدند و بعد از دنیا آخرتی نیست و الا اگر انسان‌ها به یاد مرگ باشند یاد آخرت و قیامت باشند متوجه می‌شوند اصالت را باید به آخرت بدهند. قاعدتاً کسی که یاد مرگ و قیامت هست دست به ظلم نمی‌زند چون می‌داند یک ایستگاهی هست که باید در آنجا پاسخگو باشد.

*گاهی بین عدالت و مسائل دیگری تزاحم برقرار می‌شود؛ مثل تزاحم بین برقراری عدالت و رعایت مصلحت. به نظر شما در این موارد باید جانب کدام را گرفت و کدام اهمیت بیشتری دارد؟

ببینید، مصلحت یعنی عدالت. اصلاً مصلحت جایی مطرح می‌شود که اگر ما به یک قانونی یا دستوری عمل کنیم موجب ظلم می‌شود لذا می‌گوئیم مصلحت ایجاب می‌کند آن کار را انجام ندهیم. در اینجا تمرین و امتحان مصلحت باید با مساله عدالت انجام شود؛ یعنی هر جا می‌گوئیم مصلحت اقتضا می‌کند باید بتوانیم به جایش کلمه عدالت را بگذاریم و بگوییم عدالت اقتضا می‌کند. لذا نمی‌شود مصلحت مخالف عدالت باشد چون فرض ما فرض تزاحمات است یعنی دو چیز با هم متزاحم می‌شوند و ما آنی که عادلانه‌تر است را بر آنی که مطابق عدالت نیست اولویت می‌دهیم. بنابراین هر جا گفتند مصلحت ایجاب می‌کند، شما باید به جایش کلمه عدالت را بگذارید. اگر باز هم جمله شما درست بود، آن از نظر اسلام مورد قبول است ولی اگر جمله درست نبود آن مطلب مورد قبول اسلام نیست. در واقع مصلحت نیامده است که منافع را توجیه کند و الا منتهی به ظلم می‌شود.

کد خبر 6086156

دیگر خبرها

  • تاریخ دقیق واریز سود سهام عدالت اعلام شد + جزئیات
  • احتمال ابتلای مادران باردار به آلرژی در فصل بهار چقدر است؟
  • پای دیوان عدالت اداری به مصوبه دستمزد باز شد
  • بابک زنجانی عفو شد
  • جشنواره عدالت و رسانه برگزار می‌شود
  • برای تحقق هرچه بیشتر عدالت اجتماعی در کشور چه باید کرد؟
  • اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
  • در دادرسی کودکان به‌دنبال عدالت ترمیمی  هستیم
  • چیستی عدالت و تاثیر آن در جامعه
  • مهم‌ترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است